
مقالات مفید - سایت اطلاعات عمومی، دانستنیها ،آیا می دانید، معلومات عمومی ، نام های ایرانی ، جشن های ایرانی ، آیین ها و مراسم قشنگترین نامهای اصیل ایرانی و اسم های فارسی، اسم دختر، اسم پسر
معرفی اسامی زیبای دخترانه با حرف "ن"
کد مطلب : 92زمان مطالعه : 5 دقیقه
فهرست اسم های زیبای دخترانه با ن. تمامی اسم های دختر شروع شده با ن را در یک لیست مشاهده نمایید را در آکاایران بخوانید
نامگذاری یکی از بزرگترین دغدغه پدران و مادران قبل از تولد فرزندشان است. راحت تلفظ شدن، با مفهوم و معنا بودن، هماهنگی با دیگر اسامی اعضای خانواده، سازگار با عرف جامعه و محل زندگی و... از جمله عوامل تاثیر گذار در انتخاب اسامی دخترانه است.
به همین خاطر در ادامه این مقاله از مجموعه مقالات آکا, فهرست کاملی از نام و اسم زیبای دخترانه که با ن (نون) شروع میشود را به همراه معنی اسم و معرفی ریشه اسامی (فارسی، عربی، کردی، عبری، ارمنی، سانسکریت و...) برای شما عزیزان و همراهان آکا گرداوری کرده ایم .
اسامی دخترانه که با ن شروع میشوند
ردیف | اسم | معنی |
1 | نارمیلا | شکوفه، غنچه، شکوفه گل انار |
2 | نارملا | شکوفه گل انار |
3 | نارگون | همانند انار سرخ و آتش |
4 | نارگل | گل انار |
5 | ناردانه | دانه انار |
6 | ناردانا | ناردانه، دانه انار |
7 | ناربن | ناروُن، درخت انار، انار - درخت انار |
8 | نیلگون | آبی، ارزق، اغبر، کبود، نیلی، نیل فام |
9 | نیلرام | نام فرشته ای که پرورنده و رب النوع برف و باران و تگرگ است - نام فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ |
10 | نیلاب |
آبی ملایم و آرامش بخش، مایعی آبی رنگ که در رنگرزی کاربرد دارد |
11 | نیلا | آبی دریا . به رنگ رود نیل ، نیلی .برکت زندگی |
12 | نیکی | احسان، خوبی، خیر، نکویی، نیکویی |
13 | نیکو | آراسته، بدیع، پاکیزه، پسندیده، جمیل، حسنه، خوب، خوش، زیبا، شایسته، لعبت، مستحسن، نکو، نیک، نیکوروی |
14 | نیکناز | آن که دارای عشوه و غمزهای خوب و نیکوست |
15 | نیکتا | خوب بی همتا، خوبی که تا یعنی مانند ندارد. |
16 | ناریکا | دختر مهربان |
17 | نیووند | نام نوعی گیاه است |
18 | نیوشا | سروش، مستمع، حرف شنو، سامع، شنوا |
19 | نیواندخت | نیوان، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی |
20 | نیوان | پهلوان و دلیر و شجاع، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی |
21 | نیمتاج | تاج کوچک ، آراسته به جواهر |
22 | نیلیا | به معنی آبی دریا و آبی آسمان |
23 | نیکا | خوشا،چه خوب، منسوب به نیک |
24 | نیک یار | دوست بامحبت و خیرخواه |
25 | نیک مهر | که دارای محبتی کامل و شایسته است |
26 | نیک روی | خوش صورت ، کسی که داری چهره زیبا میباشد |
27 | نیک رخسار | کسی که چهره ای پاک و زیبا دارد |
28 | نیک رخ | کسی که رخ و صورن مهربان و نیکو دادر |
29 | نیک دخت | دختر خوب و نیکو |
30 | نیک چهره | کسی که چهره ای مهربان دارد |
31 | نیک چهر | نیک چهره، خوبرو، نیکوروی، زیبا |
32 | نیک تاش | مثل و مانند نیکان |
33 | نیک تاج | آن که تاج نیکو و خوب دارد |
34 | نیک اختر | دارای ستاره و طالع خوب و خوش، خوشبخت، سعادتمند |
35 | نیک آفرین | آفریننده نیکی و خوبی |
36 | نیایش | دعا به درگاه خداوند، ستایش، عبادت، پرستش و احترام نسبت به کسی |
37 | نیتا | بی مانند، بی نظیر، بیتا، یگانه |
38 | نیسا | همانند نی، شبیه به نی، زیبا، با طراوت، دلپذیر و دلنشین، شیرین |
39 | نیک آفرید | آفریده خوب و نیکو |
40 | نیالا | نام روستایی اطراف ساری |
41 | نیاز | احتیاج، اقتضا، تمنا، حاجت، درخواست، ضرورت، لزوم، اظهارعشق، ناز |
42 | نهال | درختچه، درخت، شجر، گیاه |
43 | نونهال | درختی که تازه کاشته شده و یک یا دو سال بیشتر از عمرش نگذشته می باشد |
44 | نوگل | گلی که تازه شکفته شده است، دختر جوان |
45 | نوشینه | نوشین، شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار |
46 | نینا | زیبایی، خوش اندامی و ظرافت |
47 | نوشین لب | نوش لب، دارای لبی شیرین، شیرین لب |
48 | نوشین | شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار |
49 | نوشید | نام مادر مانی دین آور معروف ایرانی |
50 | نوشه | انوشه، جاوید، زنده، شاد، خوشحال، خرم، گوارا، از شخصیتهای شاهنامه |
51 | نوشناز | دارای ناز و غمزه شیرین |
52 | نوشزاد | زاده جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر انوشیروان پادشاه ساسانی |
53 | نوشان | نوشانیدن، نوشنده وشیرینی بخش |
54 | نوشاد | جوان نورسته ی شاداب (دختر ) |
55 | نوشابه | آشامیدنی، شربت، نوشیدنی |
56 | نوشا | شنوا، شنونده |
57 | نوش لب | دارای لبی شیرین، شیرین لب |
58 | نوش آفرید | آفریده بی مرگ، آفریده جاوید |
59 | نوش آفرین | جاویدان آفریده شده |
60 | نوش آگین | به شهد و شکر آویخته، نوشین |
61 | نوبهار | آغاز فصل بهار، فصل بهار، نام آتشکدهای در بلخ |
62 | نورسته | تازه روییده، جوان، تازه بالغ شده |
63 | نوژان | درخت صنوبر و کاج |
64 | نوژین | منسوب به نوژ، زیبا، سرسبز و با طراوت |
65 | نوبر | تر و تازه و جدید، شادابنام پارسی |
66 | نوباوه | کودک یا نوجوان، میوهای که تازه رسیده باشد، میوه تازه و نورس |
67 | نوازش | از روی مهربانی دست بر سر کسی کشیدن، چیزی را به آرامی و پیاپی لمس کردن، مهربانی و لطف، تسلی دادن و دلجویی کردن |
68 | نواآفرین | آفریننده نغمه و آواز |
69 | نوا | صدای آهنگین، نغمه،آواز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی |
70 | نگینه | مثل شبیه و مانند نگین |
71 | نگارین | زیبا، آراسته، مزین |
72 | نگاره | نقش، شکل، تصویر |
73 | نگارشید | نقش و نگار درخشان |
74 | نگاربسته | نقشی که زنان با حنا بر دست و پای خود می بندند |
75 | نگارا | بانوی زیبا، دختر خوش صورت،. زن زیبا . خوش چهره |
76 | نازینه | ادا، عشوه، کرشمه |
77 | نازیلا | با ناز و کرشمه، با ناز - دختر طناز و عشوه گر |
78 | نازیار | یار زیبا و نازنین |
79 | نازنوش | زیبا و شیرین |
80 | نگینا | موسیقی، آواز |
81 | نازگل | دختری که مانند گل زیبا و لطیف و ناز است. |
82 | نازک | (به ضم ز) محبوب، معشوق، لطیف، ظریف |
83 | ناز رخ | دارای روی زیبا و لطیف |
84 | نازدلبر | معشوق زیبا و جذاب، نام دختری در منظومه ویس و رامین |
85 | نازدخت | دختر زیبا |
86 | نازآفرید | ناز آفرین - آفریده ناز و زیبا |
87 | ناز | زیبا. قشنگ . کرشمه. ادا |
88 | نارین | منسوب به نار، تر و تازه |
89 | نارون | درختی خوش اندام و پُربَرگ و سایه دار. نارون از دو بخش نار (آتش ) + ون (درخت ) به معنای درختی است که از چوبش برای افروختن آتش بهره می بردند. |
90 | نسرین نوش | زیبا چون گل نسرین و شیرین چون عسل |
91 | نسرین مهر | زیبا و درخشان چون گل نسرین و خورشید |
92 | نسرین | گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونههای نرگس است. |
93 | نسترن | گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد |
94 | نساک | نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی |
95 | نرمین | لطیف، مهربان.نرم - مانند پنبه- ظریف و زیبا |
96 | نرگس | گل زینتی با گلبرگ های سفید یا زرد معطر |
97 | نرسا | در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان |
98 | نگار | نقش، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی |
99 | نکیسا | نام موسیقیدان مشهور در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی |
100 | نکویار | یار نیکو |
101 | نکوزاد | زاده نیکویی |
102 | نقره | فلزی گرانبها، نرم و سفید که در ساختن زیورآلات، آینه، و… به کار میرود. |
103 | نافه | مادهای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید. |
104 | ناژین | پشه غال، نارون - درخت نارون |
105 | نخستین | آغازین، اولین، یکم، یکمین |
106 | نرجس خاتون | لقب مادر حضرت مهدی عج الله فرجه الشریف |
107 | نازمهر | مهرِ نازنین،زیبا روی مهربان - مهرناز، زیبا چون خورشید |
108 | نازلی | دارای ناز و عشوه، نازلی یعنی ناز دار |
109 | نازگیتی | موجب نازش و مباهات گیتی |
110 | نازگوهر | دارای گوهر زیبا، گوهر و سنگ زیبا و قیمتی |
111 | ناکتا | ناک (در گویش مازندران نوعی گلابی شیرین) + تا، شیرین مثل گلابی |
112 | نانا | پدر و مادر، نعناع |
113 | نانیسا | نام روستایی در نزدیکی مراغه |
114 | ناوه | نام روستایی در نزدیکی خرم آباد |
115 | ناهید | زهره، آناهیتا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی |
116 | نایریکا | برگزیده، پسندیده، از اسامی قدیمی ایرانی |
117 | نازجهان | موجب نازش و مباهات جهان |
118 | نازخاتون | بانوی زیبا،نام دخترامیر کردستان در زمان پادشاهای الجایتو |
119 | نازدار | آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس |
120 | نازدانه | فرزند محبوب پدر و مادر، دردانه |
121 | نازپری | آنکه مانند پری زیباست،نام دخترپادشاه خوارزم |
122 | نازبو | گیاه شاهسپرم، ریحان، |
123 | نازنین | بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا و ظریف |
124 | نازنین چهر | دارای صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی |
125 | نازآفرین | مرکب از ناز (زیبا) + آفرین (آفریننده)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار |
126 | نازان | فخرکننده، نازکننده |
127 | نازبانو | بانوی زیبا و عشوه گر |
128 | نارو | پرندهای خوش آواز همانند بلبل |
129 | نارنج | میوهای آبدار و ترش، از گونه مرکبات |
130 | نازیاب | از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی |
131 | نازی | منسوب به ناز، نازدار، آن که بسیار ناز کند، پر ناز، زیبا |
اسامی زیبای دخترانه عربی با حرف ن
ردیف | اسم | معنی |
1 | نور | روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند |
2 | نوال | عطا، بخشش، بهره، نصیب |
3 | نکهت | بوی خوش |
4 | نفیسه | نفیس، باارزش |
5 | نفیسا | بسیار ارزشمند، گران مایه |
6 | نغمه | آهنگ یا ملودی، آوازه |
7 | نعیمه | مؤنث نعیم، نعمت، نرم و لطیف |
8 | نعناع | نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو |
9 | نعنا | نعناع، گیاهی خوشبو |
10 | نظاره | نگریستن، تماشا، نگاه کردن |
11 | نصیبه | سهم کسی از چیزی، بهره، سرنوشت، تقدیر |
12 | نیره | مؤنث نیر، منور و روشنا |
13 | نیر | تابناک، تابنده، روشن، روشنی بخش، منور، منیر، نورانی |
14 | نهضت | اغتشاش، انقلاب، جنبش، حرکت، خیزش، قیام |
15 | نوریه | نوریه یکی از القاب بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا میباشد |
16 | نورصبا | نوری که از صبا متصاعد میشود، جلوه صبا؛ (به مجاز) زیبارو |
17 | نسیم | باد، بوی خوش، صبا، نفس، وزش |
18 | نجوا | پچ پچ، ترنم، درگوشی، زمزمه |
19 | نبات | رستنی، گیاه، نامی، نبت، قند |
20 | ناریه | آتشی، آتشین |
21 | نادیه | ندادهنده، صدا کننده |
22 | نادی | ندا دهنده |
23 | نادره | مؤنث نادر، کمیاب، بی همتا، آنچه به ندرت یافت شود |
24 | نائله | کسی که به مقصود رسیده و نائل آمده است، اسم همسر عثمان خلیفه سوم |
25 | نجمه | اختر، ستاره، سها، کوکب، نجم |
26 | نجم | ستاره،کوکب |
27 | نجلا | ملکه یعنی ستاره ی مرگ . سیاه چشم |
28 | نسیبه | پسندیده، محبوب. بانوی اصیل_دارای اصل ونسب_پرستارنمونه |
29 | نسا | زنان، نام سوره ای در قرآن کریم |
30 | نرجس | معرب از فارسی، نرگس، نام همسر امام حسن عسگری (ع) و مادر حضرت مهدی (ع) |
31 | ندیمه | مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان |
32 | ندا | صدای بلند، فریاد، بانگ |
33 | نجیبه | مؤنث نجیب، شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن |
اسامی شیک خارجی با حرف ن
- نادیا : زن خوش آواز - امید، آرزو. بانوی کمیاب
- نادین : امید و آرزو. ناحق. به خلاف دین. به خلاف حق پویا و پرتحرک،
- نانسی : نام شهری در فرانسه. مرکز ایالت مورت موزل
- نارسیس : گل نرگس. گیسوان نرم و چشمان معشوق. خودشیفتگی شکوه و در عین حال تکبر
اسامی فارسی - عربی دخترانه با اول حرف ن
ردیف | اسم | معنی |
1 | نورین | منسبو به نور، مربوط به نور، روشن و درخشان |
2 | نوری | نور، روشن و درخشان |
3 | نارینا | دختر ظریف، دختر بر افروخته و آتشین |
4 | ناردیس | مانند آتش |
5 | نوران | روشن، درخشان، ، نام روستایی در نزدیکی اردبیل. جمع نور |
6 | نورا | هر چیز که موی ها را بریزاند و ساقط کند. نورانی، درخشان، مؤنث انور |
7 | ناردخت | دختر آتشین |
8 | نورافشان | از خود نور و روشنایی منتشر میکند |
9 | نورآفرین | آفریننده نور و روشنایی |
10 | نیکو لقا | زیبا رو، زیبا چهر |
اسامی کردی دخترانه با ن
- ناریا : قاصدک
- نیشا : نام فرشته نگهبان آذرخش. خبر رساننده. نیشا در زبان مازنی به معنای غنچه می باشد
- نشمیل : زیبا. یکی از نام های اصیل کردی و نامی است برای دختران به معنی دلربا ، خوش اندام و خرامان
- نیان : رفیق، شریک زندگی.. لطیف، نازک، آرام و دلپذیر
اسامی تک دخترانه هندی با ن
ردیف | اسم | معنی |
1 | نازیک | نازی |
2 | نارینه | ظریف |
3 | نیلوفر | گلی به رنگ سفید، کبود و زرد که مصرف دارویی دارد، همچنین نام یکی از جشن های باستانی ایرانیان (جشن نیلوفر) که در روز هفتم یا هشتم هر ماه برگزار میشد و هرکس که در این روز از پادشاه حاجتی میخواست برآورده میشد. |
4 | نیروانا | آخرین مرحله سلوک در نزد "بودا” که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است |
5 | نوبهار | معشوق یا زن زیبارو |
6 | ناراین | از خدایان هندوهاست و به دفع فساد میکوشد |