
افت قدرت محمدرضا پهلوی !
افت قدرت محمدرضا پهلوی !
در اوج اقتدارگرایی و تمرکز قدرت، در اواخر صدارت اقبال، بر اثر مجموع تحولات و تنشهای داخلی و خارجی، فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور دستخوش دگرگونیهایی شد.
از یک سو ساختار سیاسی حکومتی، تمرکز و انحصار مطلق را از دست داد و با نوعی توزیع قدرت، هم در قوه مجریه قدرتی دوقطبی شکل گرفت و هم قوای دیگر کم وبیش اقتدار و اعتباری یافتند. از سوی دیگر، با احیا و فعالیت دوباره ساختارها و نهادهای سیاسی غیرحکومتی، تعدد و تنوع کانونهای قدرت شکل گرفت. این دوره زودگذر مصادف با اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40 بود. گستره این سالها متفاوت ارزیابی میشود و ما آن را به سالهای 1339 تا 1342 مربوط دانستهایم.
سلطه بلامنازع شاه در راس هرم سلسله مراتبی ساختار سیاسی حکومتی، مشخصاً از سال 1339 با برآمدن کانونهای قدرت در ارگانهای حکومتی و غیرحکومتی جامعه به چالش کشیده شد و دورهای جدید از تمرکز زدایی در کشور شکل گرفت. در این راستا یکهتازی ساواک در محور نیروهای امنیتی کشور به مثابه پایه اصلی حفظ و تحکیم قدرت سلطنتی با محدودیت روبرو شد و گسترش بیرویه بوروکراسی به مثابه پایه و ابزار دیگری در تقویت قدرت فائقه سلطنت ـ با انتقادها و چالشهای اصلاح طلبانی چون امینی و نزدیکان او مواجه گردید. بدین سان در این دوره علاوه بر شاه، دستکم دو کانون قدرت دیگر پا به عرصه عمل نهاد: ملیونی در داخل و خارج قوه مقننه از قبیل الهیار صالح و دیگر رهبران جبهه ملی، و اصلاحطلبان و مدعیانی چون امینی و هواداران و همکاران وی بویژه حسن ارسنجانی و محمد درخشش.
علاوه بر این کانونهای سه گانه، کابینه شریف امامی را نیز که بویژه با تزلزل اقتدارگرایی مطلق شاه مجال عرض اندامی یافته بود، میتوان کانون قدرت دیگری محسوب داشت که بخصوص با شمول برنامهریزان و اصلاحطلبان رادیکالی چون آرامش در آن، همچون گذشته یکسره در راستای پیشبرد اهداف تمرکزگرایانه شخص شاه قرار نداشت.
سلطه بلامنازع شاه در راس هرم سلسله مراتبی ساختار سیاسی حکومتی، مشخصاً از سال 1339 با برآمدن کانونهای قدرت در ارگانهای حکومتی و غیرحکومتی جامعه به چالش کشیده شد و دورهای جدید از تمرکز زدایی در کشور شکل گرفت
سرانجام تداوم بحرانهای سیاسی و چالشهای قدرت که خصوصاً با قدرت نمایی کانونهای غیر حکومتی قدرت گرفتهای چون جامعه معلمان ایران تشدید شده بود. به سقوط کابینه «محلل» شریف امامی و نخست وزیری امینی انجامید. «راه سیاسی شریف امامی ـ آرامش هم به بنبست رسید. شاه .... چارهای نداشت جز روی کار آوردن نخست وزیری که سیاست مستقل و قدرتمندی داشته باشد ... تنها انتخاب مطلوب همانا دکتر علی امینی بود اما انتخاب امینی نشان میداد که شاه از قدرت مطلقه فاصله زیادی گرفته است.» 1 صدارت امینی، نماد مشخصی از پایان تمرکزگرایی سالهای پس از 32 و نمود بارزی از توزیع قدرت ـ دستکم در ساختار سیاسی حکومتی ـ بود. ریچارد کاتم از انتصاب امینی، به عنوان «آغاز مبارزه قدرت» یاد میکند. 2 کاتوزیان نیز با اشاره به عوامل داخلی و خارجی این وضعیت جدید، سالهای 39 تا 42 را دورهای از مبارزه قدرت میخواند. 3
در واقع، در فاصله سالهای 1339 تا 1342، نخست وزیری امینی برای اولین و آخرین بار پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب 57 ، تمرکز قدرت را به نوعی توازن قدرت در قوه مجریه و ساختار سیاسی بدل ساخت که حتی در این توازن قوا، اقتدارگرایی شاه عملاً تحتالشعاع قدرت فزاینده امینی قرار گرفت. درخشش رئیس جامعه معلمان ایران به وزارت فرهنگ در کابینه امینی رسید و با اعتبار و اقتداری که معلمان در این روند کسب کرده بودند، به جای آنکه جزئی از بدنه بوروکراسی محافظ حاکمیت به شمار آیند، به مثابه قشری پویا و بالنده در کنشها و تنشهای سیاسی این دوره وارد عرصه عمل شدند.
در فاصله سالهای 1339 تا 1342، نخست وزیری امینی برای اولین و آخرین بار پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب 57 ، تمرکز قدرت را به نوعی توازن قدرت در قوه مجریه و ساختار سیاسی بدل ساخت که حتی در این توازن قوا، اقتدارگرایی شاه عملاً تحتالشعاع قدرت فزاینده امینی قرار گرفت
ارسنجانی در مقام وزیر کشاورزی کابینه امینی با طرحهای اصلاحطلبانه رادیکال خویش برای نخستین بار عملاً و رسماً گامهایی در جهت بسیج و سازماندهی اقشار و طبقات وسیع روستاییان ـ مستقل از منویات سلطنتی ـ برداشت. سیاسیون کهنه کار و فعالی چون الموتی نیز در کنار درخشش و ارسنجانی به کابینه امینی اعتبار و اقتدار بیسابقهای بخشیدند لکن محور اصلی قدرت نمایی و ابتکار عمل کابینه جدید همان مثلث امینی ـ درخشش ـ ارسنجانی بود که توانست در دورهای کوتاه قدرت مطلقه را ـ در کنار سایر کانونهای نو یا احیاء شده قدرت ـ به چالش کشد. سرانجام با سقوط این کابینه زمینه برای اقتدار گرایی مجدد شاه فراهم شد. ساختار سیاسی حکومتی، یکسره در اختیار شاه قرار گرفت و نهایتاً با سرکوب و اضمحلال همه کانونها و مراکز قدرت سیاسی غیر حکومتی در سال 1342، این دوره کوتاه تمرکز زدایی از میان رفت و دوره دیگری از تجمع و انحصار قدرت و تمرکزگرایی در ساختار سیاسی کشور آغاز شد.
گاوین همبلی، سقوط امینی را عملاً سرآغاز دور بیسابقهای از «فرمانروایی مطلقه» در کشور و به تعبیر ما «تمرکز قدرت» میشمارد که تا سال 1357 تداوم مییابد. 4
در خصوص نقش دربار در این مقطع میتوان گفت که:
«بطور کلی دربار به منظور تقویت و تجدید ساخت قدرت مطلقه، نیازمند اخراج گروههای قدیمی از بلوک قدرت و ایجاد پایگاه اجتماعی جدیدی برای تحکیم قدرت خود بود. ظاهراً دربار نمیتوانست این کار را در درون چارچوب قانون اساسی انجام دهد. از لحاظ منازعه قدرت، دربار میان قدرت طبقه بالا از یک سو و مخالفت احزاب طبقه متوسط از سوی دیگر گرفتار بود و برای ایجاد ساخت قدرت مطلقه، میبایست به نحوی قدرت اشرافیت را محدود و تقاضاهای طبقات بویژه در زمینه اقتصادی را برآورده سازد. تا این زمان دربار اگرچه نتوانسته بود بر پارلمان سلطه یابد ولی بر قوه مجریه بویژه منصب نخست وزیری کنترل کامل داشت.» 5
از همین رو در سال 1340، شاه جهت درهم شکستن قدرت پارلمان و گروههای قدرت به دو اقدام مهم دست زد: اول تشکیل یک کابینه نیرومند (کابینه علی امینی) و دوم ایجاد یک نظام دو حزبی و وابسته به خود (مردم و ملیون).
بدین سان دربار کابینه مجلس را هدف قرار داده و آن را مرکز فئودالها و مانع اصلاحات خواند. شاه خود از قانون اساسی به عنوان ضامن و پشتیبان قدرت اشراف انتقاد کرد و مجلس بزودی به موجب فرمانی از جانب او منحل شد. مجلس شورا به مدت دوسال ونیم تعطیل باقی ماند و در طی این مدت دربار در جهت تجدید ساخت دولت مطلقه با نیروهای سیاسی مختلف درگیر شد و با استفاده از ارتش و از طریق حکومت به موجب فرمان، آنها را شکست داد و رژیم جدیدی را ایجاد کرد. که سرانجام با سلطه دربار در صحنه سیاسی کشور به تجدید ساخت دولت مطلقه انجامید.
پی نوشت :
1- ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران: کویر، 1371، ص383.
2- همان.
3-محمدعلی همایون کاتوزیان، دموکراسی و توسعه اقتصادی، کتاب توسعه، شماره 7، زمستان 1373، ص20.
4- گاوین همبلی، خودکامگی پهلوی، در سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، چاپ دوم، تهران: طرح نو، 1372، ص147.
5- حسین بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، چاپ پنجم، تهران: گام نو، 1384، ص85.
علی جان مرادی جو
بخش ناریخ ایران و جهان تبیان
منبع : tebyan.net